English    Türkçe    فارسی   

3
2757-2766

  • چه شرف یابد ز کشتی بحر در ** خاصه کشتیی ز سرگین گشته پر
  • ای دریغ آن دیده‌ی کور و کبود ** آفتابی اندرو ذره نمود
  • ز آدمی که بود بی مثل و ندید ** دیده ابلیس جز طینی ندید
  • چشم دیوانه بهارش دی نمود ** زان طرف جنبید کو را خانه بود 2760
  • ای بسا دولت که آید گاه گاه ** پیش بی‌دولت بگردد او ز راه
  • ای بسا معشوق کاید ناشناخت ** پیش بدبختی نداند عشق باخت
  • این غلط‌ده دیده را حرمان ماست ** وین مقلب قلب را س القضاست
  • چون بت سنگین شما را قبله شد ** لعنت و کوری شما را ظله شد
  • چون بشاید سنگتان انباز حق ** چون نشاید عقل و جان همراز حق 2765
  • پشه‌ی مرده هما را شد شریک ** چون نشاید زنده همراز ملیک