English    Türkçe    فارسی   

3
2770-2779

  • گرد سر گردان بود آن دم مار ** لایق‌اند و درخورند آن هر دو یار 2770
  • آنچنان گوید حکیم غزنوی ** در الهی‌نامه گر خوش بشنوی
  • کم فضولی کن تو در حکم قدر ** درخور آمد شخص خر با گوش خر
  • شد مناسب عضوها و ابدانها ** شد مناسب وصفها با جانها
  • وصف هر جانی تناسب باشدش ** بی گمان با جان که حق بتراشدش
  • چون صفت با جان قرین کردست او ** پس مناسب دانش همچون چشم و رو 2775
  • شد مناسب وصفها در خوب و زشت ** شد مناسب حرفها که حق نبشت
  • دیده و دل هست بین اصبعین ** چون قلم در دست کاتب ای حسین
  • اصبع لطفست و قهر و در میان ** کلک دل با قبض و بسطی زین بنان
  • ای قلم بنگر گر اجلالیستی ** که میان اصبعین کیستی