English    Türkçe    فارسی   

3
2774-2783

  • وصف هر جانی تناسب باشدش ** بی گمان با جان که حق بتراشدش
  • چون صفت با جان قرین کردست او ** پس مناسب دانش همچون چشم و رو 2775
  • شد مناسب وصفها در خوب و زشت ** شد مناسب حرفها که حق نبشت
  • دیده و دل هست بین اصبعین ** چون قلم در دست کاتب ای حسین
  • اصبع لطفست و قهر و در میان ** کلک دل با قبض و بسطی زین بنان
  • ای قلم بنگر گر اجلالیستی ** که میان اصبعین کیستی
  • جمله قصد و جنبشت زین اصبعست ** فرق تو بر چار راه مجمعست 2780
  • این حروف حالهات از نسخ اوست ** عزم و فسخت هم ز عزم و فسخ اوست
  • جز نیاز و جز تضرع راه نیست ** زین تقلب هر قلم آگاه نیست
  • این قلم داند ولی بر قدر خود ** قدر خود پیدا کند در نیک و بد