English    Türkçe    فارسی   

3
2781-2790

  • این حروف حالهات از نسخ اوست ** عزم و فسخت هم ز عزم و فسخ اوست
  • جز نیاز و جز تضرع راه نیست ** زین تقلب هر قلم آگاه نیست
  • این قلم داند ولی بر قدر خود ** قدر خود پیدا کند در نیک و بد
  • آنچ در خرگوش و پیل آویختند ** تا ازل را با حیل آمیختند
  • بیان آنک هر کس را نرسد مثل آوردن خاصه در کار الهی
  • کی رسدتان این مثلها ساختن ** سوی آن درگاه پاک انداختن 2785
  • آن مثل آوردن آن حضرتست ** که بعلم سر و جهر او آیتست
  • تو چه دانی سر چیزی تا تو کل ** یا به زلفی یا به رخ آری مثل
  • موسیی آن را عصا دید و نبود ** اژدها بد سر او لب می‌گشود
  • چون چنان شاهی نداند سر چوب ** تو چه دانی سر این دام و حبوب
  • چون غلط شد چشم موسی در مثل ** چون کند موشی فضولی مدخل 2790