English    Türkçe    فارسی   

3
2863-2872

  • یک نظر او سوی صحرا می‌کند ** یک نظر حرصش به دانه می‌کشد
  • این نظر با آن نظر چالیش کرد ** ناگهانی از خرد خالیش کرد
  • باز مرغی کان تردد را گذاشت ** زان نظر بر کند و بر صحرا گماشت 2865
  • شاد پر و بال او بخا له ** تا امام جمله آزادان شد او
  • هر که او را مقتدا سازد برست ** در مقام امن و آزادی نشست
  • زانک شاه حازمان آمد دلش ** تا گلستان و چمن شد منزلش
  • حزم ازو راضی و او راضی ز حزم ** این چنین کن گر کنی تدبیر و عزم
  • بارها در دام حرص افتاده‌ای ** حلق خود را در بریدن داده‌ای 2870
  • بازت آن تواب لطف آزاد کرد ** توبه پذرفت و شما را شاد کرد
  • گفت ان عدتم کذا عدنا کذا ** نحن زوجنا الفعال بالجزا