English    Türkçe    فارسی   

3
298-307

  • صومعه‌ی عیسیست خوان اهل دل ** هان و هان ای مبتلا این در مهل
  • جمع گشتندی ز هر اطراف خلق ** از ضریر و لنگ و شل و اهل دلق
  • بر در آن صومعه‌ی عیسی صباح ** تا بدم اوشان رهاند از جناح 300
  • او چو فارغ گشتی از اوراد خویش ** چاشتگه بیرون شدی آن خوب‌کیش
  • جوق جوقی مبتلا دیدی نزار ** شسته بر در در امید و انتظار
  • گفتی ای اصحاب آفت از خدا ** حاجت این جملگانتان شد روا
  • هین روان گردید بی رنج و عنا ** سوی غفاری و اکرام خدا
  • جملگان چون اشتران بسته‌پای ** که گشایی زانوی ایشان برای 305
  • خوش دوان و شادمانه سوی خان ** از دعای او شدندی پا دوان
  • آزمودی تو بسی آفات خویش ** یافتی صحت ازین شاهان کیش