English    Türkçe    فارسی   

3
3055-3064

  • میرشد محتاج گرمابه سحر ** بانگ زد سنقر هلا بردار سر 3055
  • طاس و مندیل و گل از التون بگیر ** تابه گرمابه رویم ای ناگزیر
  • سنقر آن دم طاس و مندیلی نکو ** برگرفت و رفت با او دو بدو
  • مسجدی بر ره بد و بانگ صلا ** آمد اندر گوش سنقر در ملا
  • بود سنقر سخت مولع در نماز ** گفت ای میر من ای بنده‌نواز
  • تو برین دکان زمانی صبرکن ** تا گزارم فرض و خوانم لم یکن 3060
  • چون امام و قوم بیرون آمدند ** ازنماز و وردها فارغ شدند
  • سنقر آنجا ماند تا نزدیک چاشت ** میر سنقر را زمانی چشم داشت
  • گفت ای سنقر چرا نایی برون ** گفت می‌نگذاردم این ذو فنون
  • صبر کن نک آمدم ای روشنی ** نیستم غافل که در گوش منی