English    Türkçe    فارسی   

3
3063-3072

  • گفت ای سنقر چرا نایی برون ** گفت می‌نگذاردم این ذو فنون
  • صبر کن نک آمدم ای روشنی ** نیستم غافل که در گوش منی
  • هفت نوبت صبر کرد و بانگ کرد ** تاکه عاجز گشت از تیباش مرد 3065
  • پاسخش این بود می‌نگذاردم ** تا برون آیم هنوز ای محترم
  • گفت آخر مسجد اندر کس نماند ** کیت وا می‌دارد آنجا کت نشاند
  • گفت آنک بسته‌استت از برون ** بسته است او هم مرا در اندرون
  • آنک نگذارد ترا کایی درون ** می‌بنگذارد مرا کایم برون
  • آنک نگذارد کزین سو پا نهی ** او بدین سو بست پای این رهی 3070
  • ماهیان را بحر نگذارد برون ** خاکیان را بحر نگذارد درون
  • اصل ماهی آب و حیوان از گلست ** حیله و تدبیر اینجا باطلست