English    Türkçe    فارسی   

3
3123-3132

  • این‌چنین دستارخوان قیمتی ** چون فکندی اندر آتش ای ستی
  • گفت دارم بر کریمان اعتماد ** نیستم ز اکرام ایشان ناامید
  • میزری چه بود اگر او گویدم ** در رو اندر عین آتش بی ندم 3125
  • اندر افتم از کمال اعتماد ** از عباد الله دارم بس امید
  • سر در اندازم نه این دستارخوان ** ز اعتماد هر کریم رازدان
  • ای برادر خود برین اکسیر زن ** کم نباید صدق مرد از صدق زن
  • آن دل مردی که از زن کم بود ** آن دلی باشد که کم ز اشکم بود
  • قصه‌ی فریاد رسیدن رسول علیه السلام کاروان عرب را کی از تشنگی و بی‌آبی در مانده بودند و دل بر مرگ نهاده شتران و خلق زبان برون انداخته
  • اندر آن وادی گروهی از عرب ** خشک شد از قحط بارانشان قرب 3130
  • در میان آن بیابان مانده ** کاروانی مرگ خود بر خوانده
  • ناگهانی آن مغیث هر دو کون ** مصطفی پیدا شد از ره بهر عون