English    Türkçe    فارسی   

3
3141-3150

  • گفت من نشناسم او را کیست او ** گفت او آن ماه‌روی قندخو
  • نوعها تعریف کردندش که هست ** گفت مانا او مگر آن شاعرست
  • که گروهی را زبون کرد او بسحر ** من نیایم جانب او نیم شبر
  • کش‌کشانش آوریدند آن طرف ** او فغان برداشت در تشنیع و تف
  • چون کشیدندش به پیش آن عزیز ** گفت نوشید آب و بردارید نیز 3145
  • جمله را زان مشک او سیراب کرد ** اشتران و هر کسی زان آب خورد
  • راویه پر کرد و مشک از مشک او ** ابر گردون خیره ماند از رشک او
  • این کسی دیدست کز یک راویه ** سرد گردد سوز چندان هاویه
  • این کسی دیدست کز یک مشک آب ** گشت چندین مشک پر بی اضطراب
  • مشک خود روپوش بود و موج فضل ** می‌رسید از امر او از بحر اصل 3150