English    Türkçe    فارسی   

3
3238-3247

  • اندرین بودند کواز صلا ** مصطفی بشنید از سوی علا
  • خواست آبی و وضو را تازه کرد ** دست و رو را شست او زان آب سرد
  • هر دو پا شست و به موزه کرد رای ** موزه را بربود یک موزه‌ربای 3240
  • دست سوی موزه برد آن خوش‌خطاب ** موزه را بربود از دستش عقاب
  • موزه را اندر هوا برد او چو باد ** پس نگون کرد و از آن ماری فتاد
  • در فتاد از موزه یک مار سیاه ** زان عنایت شد عقابش نیکخواه
  • پس عقاب آن موزه را آورد باز ** گفت هین بستان و رو سوی نماز
  • از ضرورت کردم این گستاخیی ** من ز ادب دارم شکسته‌شاخیی 3245
  • وای کو گستاخ پایی می‌نهد ** بی ضرورت کش هوا فتوی دهد
  • پس رسولش شکر کرد و گفت ما ** این جفا دیدیم و بود این خود وفا