English    Türkçe    فارسی   

3
3290-3299

  • تیغ در دستش نه از عجزش بکن ** تا که غازی گردد او یا راه‌زن 3290
  • زانک کرمنا شد آدم ز اختیار ** نیم زنبور عسل شد نیم مار
  • مومنان کان عسل زنبوروار ** کافران خود کان زهری همچو مار
  • زانک مومن خورد بگزیده نبات ** تا چو نحلی گشت ریق او حیات
  • باز کافر خورد شربت از صدید ** هم ز قوتش زهر شد در وی پدید
  • اهل الهام خدا عین الحیات ** اهل تسویل هوا سم الممات 3295
  • در جهان این مدح و شاباش و زهی ** ز اختیارست و حفاظ آگهی
  • جمله رندان چونک در زندان بوند ** متقی و زاهد و حق‌خوان شوند
  • چونک قدرت رفت کاسد شد عمل ** هین که تا سرمایه نستاند اجل
  • قدرتت سرمایه‌ی سودست هین ** وقت قدرت را نگه دار و ببین