English    Türkçe    فارسی   

3
3443-3452

  • از تو رستست ار نکویست ار بدست ** ناخوش و خوش هر ضمیرت از خودست
  • گر بخاری خسته‌ای خود کشته‌ای ** ور حریر و قزدری خود رشته‌ای
  • دانک نبود فعل همرنگ جزا ** هیچ خدمت نیست همرنگ عطا 3445
  • مزد مزدوران نمی‌ماند بکار ** کان عرض وین جوهرست و پایدار
  • آن همه سختی و زورست و عرق ** وین همه سیمست و زرست و طبق
  • گر ترا آید ز جایی تهمتی ** کرد مظلومت دعا در محنتی
  • تو همی‌گویی که من آزاده‌ام ** بر کسی من تهمتی ننهاده‌ام
  • تو گناهی کرده‌ای شکل دگر ** دانه کشتی دانه کی ماند به بر 3450
  • او زنا کرد و جزا صد چوب بود ** گوید او من کی زدم کس را بعود
  • نه جزای آن زنا بود این بلا ** چوب کی ماند زنا را در خلا