English    Türkçe    فارسی   

3
3552-3561

  • خواب تو آن کفش بیرون کردنست ** که زمانی جانت آزاد از تنست
  • اولیا را خواب ملکست ای فلان ** همچو آن اصحاب کهف اندر جهان
  • خواب می‌بینند و آنجا خواب نه ** در عدم در می‌روند و باب نه
  • خانه‌ی تنگ و درون جان چنگ‌لوک ** کرد ویران تا کند قصر ملوک 3555
  • چنگ‌لوکم چون جنین اندر رحم ** نه‌مهه گشتم شد این نقلان مهم
  • گر نباشد درد زه بر مادرم ** من درین زندان میان آذرم
  • مادر طبعم ز درد مرگ خویش ** می‌کند ره تا رهد بره ز میش
  • تا چرد آن بره در صحرای سبز ** هین رحم بگشا که گشت این بره گبز
  • درد زه گر رنج آبستان بود ** بر جنین اشکستن زندان بود 3560
  • حامله گریان ز زه کاین المناص ** و آن جنین خندان که پیش آمد خلاص