English    Türkçe    فارسی   

3
3670-3679

  • هست از روی بقای ذات او ** نیست گشته وصف او در وصف هو 3670
  • چون زبانه‌ی شمع پیش آفتاب ** نیست باشد هست باشد در حساب
  • هست باشد ذات او تا تو اگر ** بر نهی پنبه بسوزد زان شرر
  • نیست باشد روشنی ندهد ترا ** کرده باشد آفتاب او را فنا
  • در دو صد من شهد یک اوقیه خل ** چون در افکندی و در وی گشت حل
  • نیست باشد طعم خل چون می‌چشی ** هست اوقیه فزون چون برکشی 3675
  • پیش شیری آهوی بیهوش شد ** هستی‌اش در هست او روپوش شد
  • این قیاس ناقصان بر کار رب ** جوشش عشقست نه از ترک ادب
  • نبض عاشق بی ادب بر می‌جهد ** خویش را در کفه‌ی شه می‌نهد
  • بی‌ادب‌تر نیست کس زو در جهان ** با ادب‌تر نیست کس زو در نهان