English    Türkçe    فارسی   

3
3688-3697

  • از پس ده سال او از اشتیاق ** گشت بی‌طاقت ز ایام فراق
  • گفت تاب فرقتم زین پس نماند ** صبر کی داند خلاعت را نشاند
  • از فراق این خاکها شوره بود ** آب زرد و گنده و تیره شود 3690
  • باد جان‌افزا وخم گردد وبا ** آتشی خاکستری گردد هبا
  • باغ چون جنت شود دار المرض ** زرد و ریزان برگ او اندر حرض
  • عقل دراک از فراق دوستان ** همچو تیرانداز اشکسته کمان
  • دوزخ از فرقت چنان سوزان شدست ** پیر از فرقت چنان لرزان شدست
  • گر بگویم از فراق چون شرار ** تا قیامت یک بود از صد هزار 3695
  • پس ز شرح سوز او کم زن نفس ** رب سلم رب سلم گوی و بس
  • هرچه از وی شاد گردی در جهان ** از فراق او بیندیش آن زمان