English    Türkçe    فارسی   

3
3792-3801

  • پیش شیخی در بخارا اندری ** تا به خواری در بخارا ننگری
  • جز به خواری در بخارای دلش ** راه ندهد جزر و مد مشکلش
  • ای خنک آن را که ذلت نفسه ** وای آنکس را که یردی رفسه
  • فرقت صدر جهان در جان او ** پاره پاره کرده بود ارکان او 3795
  • گفت بر خیزم هم‌آنجا واروم ** کافر ار گشتم دگر ره بگروم
  • واروم آنجا بیفتم پیش او ** پیش آن صدر نکواندیش او
  • گویم افکندم به پیشت جان خویش ** زنده کن یا سر ببر ما را چو میش
  • کشته و مرده به پیشت ای قمر ** به که شاه زندگان جای دگر
  • آزمودم من هزاران بار بیش ** بی تو شیرین می‌نبینم عیش خویش 3800
  • غن لی یا منیتی لحن النشور ** ابرکی یا ناقتی تم السرور