English    Türkçe    فارسی   

3
381-390

  • گفت اذا جاء القضا ضاق الفضا ** تحجب الابصار اذ جاء القضا
  • چشم بسته می‌شود وقت قضا ** تا نبیند چشم کحل چشم را
  • مکر آن فارس چو انگیزید گرد ** آن غبارت ز استغاثت دور کرد
  • سوی فارس رو مرو سوی غبار ** ورنه بر تو کوبد آن مکر سوار
  • گفت حق آن را که این گرگش بخورد ** دید گرد گرگ چون زاری نکرد 385
  • او نمی‌دانست گرد گرگ را ** با چنین دانش چرا کرد او چرا
  • گوسفندان بوی گرگ با گزند ** می‌بدانند و بهر سو می‌خزند
  • مغز حیوانات بوی شیر را ** می‌بداند ترک می‌گوید چرا
  • بوی شیر خشم دیدی باز گرد ** با مناجات و حذر انباز گرد
  • وا نگشتند آن گروه از گرد گرگ ** گرگ محنت بعد گرد آمد سترگ 390