English    Türkçe    فارسی   

3
3882-3891

  • هست صد چندین فسونهای قضا ** گفت اذا جاء القضا ضاق الفضا
  • صد ره و مخلص بود از چپ و راست ** از قضا بسته شود کو اژدهاست
  • جواب گفتن عاشق عاذلان را وتهدید کنندگان را
  • گفت من مستسقیم آبم کشد ** گرچه می‌دانم که هم آبم کشد
  • هیچ مستقسقی بنگریزد ز آب ** گر دو صد بارش کند مات و خراب 3885
  • گر بیاماسد مرا دست و شکم ** عشق آب از من نخواهد گشت کم
  • گویم آنگه که بپرسند از بطون ** کاشکی بحرم روان بودی درون
  • خیک اشکم گو بدر از موج آب ** گر بمیرم هست مرگم مستطاب
  • من بهر جایی که بینم آب جو ** رشکم آید بودمی من جای او
  • دست چون دف و شکم همچون دهل ** طبل عشق آب می‌کوبم چو گل 3890
  • گر بریزد خونم آن روح الامین ** جرعه جرعه خون خورم همچون زمین