English    Türkçe    فارسی   

3
3936-3945

  • تا نیفتد بانگ نفخش این طرف ** تا رهد آن گوهر از تنگین صدف
  • چون تمنوا موت گفت ای صادقین ** صادقم جان را برافشانم برین
  • ملامت کردن اهل مسجد مهمان عاشق را از شب خفتن در آنجا و تهدید کردن مرورا
  • قوم گفتندش که هین اینجا مخسپ ** تا نکوبد جانستانت همچو کسپ
  • که غریبی و نمی‌دانی ز حال ** کاندرین جا هر که خفت آمد زوال
  • اتفاقی نیست این ما بارها ** دیده‌ایم و جمله اصحاب نهی 3940
  • هر که آن مسجد شبی مسکن شدش ** نیم‌شب مرگ هلاهل آمدش
  • از یکی ما تابه صد این دیده‌ایم ** نه به تقلید از کسی بشنیده‌ایم
  • گفت الدین نصیحه آن رسول ** آن نصیحت در لغت ضد غلول
  • این نصیحت راستی در دوستی ** در غلولی خاین و سگ‌پوستی
  • بی خیانت این نصیحت از وداد ** می‌نماییمت مگرد از عقل و داد 3945
  • جواب گفتن عاشق عاذلان را