English    Türkçe    فارسی   

3
3946-3955

  • گفت او ای ناصحان من بی ندم ** از جهان زندگی سیر آمدم
  • منبلی‌ام زخم جو و زخم‌خواه ** عافیت کم جوی از منبل براه
  • منبلی نی کو بود خود برگ‌جو ** منبلی‌ام لاابالی مرگ‌جو
  • منبلی نی کو به کف پول آورد ** منبلی چستی کزین پل بگذرد
  • آن نه کو بر هر دکانی بر زند ** بل جهد از کون و کانی بر زند 3950
  • مرگ شیرین گشت و نقلم زین سرا ** چون قفص هشتن پریدن مرغ را
  • آن قفص که هست عین باغ در ** مرغ می‌بیند گلستان و شجر
  • جوق مرغان از برون گرد قفص ** خوش همی‌خوانند ز آزادی قصص
  • مرغ را اندر قفص زان سبزه‌زار ** نه خورش ماندست و نه صبر و قرار
  • سر ز هر سوراخ بیرون می‌کند ** تا بود کین بند از پا برکند 3955