English    Türkçe    فارسی   

3
3955-3964

  • سر ز هر سوراخ بیرون می‌کند ** تا بود کین بند از پا برکند 3955
  • چون دل و جانش چنین بیرون بود ** آن قفص را در گشایی چون بود
  • نه چنان مرغ قفص در اندهان ** گرد بر گردش به حلقه گربگان
  • کی بود او را درین خوف و حزن ** آرزوی از قفص بیرون شدن
  • او همی‌خواهد کزین ناخوش حصص ** صد قفص باشد بگرد این قفص
  • عشق جالینوس برین حیات دنیا بود کی هنر او همینجا بکار می‌آید هنری نورزیده است کی در آن بازار بکار آید آنجا خود را به عوام یکسان می‌بیند
  • آنچنانک گفت جالینوس راد ** از هوای این جهان و از مراد 3960
  • راضیم کز من بماند نیم جان ** که ز کون استری بینم جهان
  • گربه می‌بیند بگرد خود قطار ** مرغش آیس گشته بودست از مطار
  • یا عدم دیدست غیر این جهان ** در عدم نادیده او حشری نهان
  • چون جنین کش می‌کشد بیرون کرم ** می‌گریزد او سپس سوی شکم