English    Türkçe    فارسی   

3
3969-3978

  • آن جنین هم غافلست از عالمی ** همچو جالینوس او نامحرمی
  • اونداند کن رطوباتی که هست ** آن مدد از عالم بیرونیست 3970
  • آنچنانک چار عنصر در جهان ** صد مدد آرد ز شهر لامکان
  • آب و دانه در قفص گر یافتست ** آن ز باغ و عرصه‌ای درتافتست
  • جانهای انبیا بینند باغ ** زین قفص در وقت نقلان و فراغ
  • پس ز جالینوس و عالم فارغند ** همچو ماه اندر فلکها بازغند
  • ور ز جالینوس این گفت افتراست ** پس جوابم بهر جالینوس نیست 3975
  • این جواب آنکس آمد کین بگفت ** که نبودستش دل پر نور جفت
  • مرغ جانش موش شد سوراخ‌جو ** چون شنید از گربگان او عرجوا
  • زان سبب جانش وطن دید و قرار ** اندرین سوراخ دنیا موش‌وار