English    Türkçe    فارسی   

3
3977-3986

  • مرغ جانش موش شد سوراخ‌جو ** چون شنید از گربگان او عرجوا
  • زان سبب جانش وطن دید و قرار ** اندرین سوراخ دنیا موش‌وار
  • هم درین سوراخ بنایی گرفت ** درخور سوراخ دانایی گرفت
  • پیشه‌هایی که مرورا در مزید ** کاندرین سوراخ کار آید گزید 3980
  • زانک دل بر کند از بیرون شدن ** بسته شد راه رهیدن از بدن
  • عنکبوت ار طبع عنقا داشتی ** از لعابی خیمه کی افراشتی
  • گربه کرده چنگ خود اندر قفص ** نام چنگش درد و سرسام و مغص
  • گربه مرگست و مرض چنگال او ** می‌زند بر مرغ و پر و بال او
  • گوشه گوشه می‌جهد سوی دوا ** مرگ چون قاضیست و رنجوری گوا 3985
  • چون پیاده‌ی قاضی آمد این گواه ** که همی‌خواند ترا تا حکم گاه