English    Türkçe    فارسی   

3
4012-4021

  • بر نمد چوبی که آن را مرد زد ** بر نمد آن را نزد بر گرد زد
  • گر بزد مر اسپ را آن کینه کش ** آن نزد بر اسپ زد بر سکسکش
  • تا ز سکسک وا رهد خوش‌پی شود ** شیره را زندان کنی تا می‌شود
  • گفت چندان آن یتیمک را زدی ** چون نترسیدی ز قهر ایزدی 4015
  • گفت او را کی زدم ای جان و دوست ** من بر آن دیوی زدم کو اندروست
  • مادر ار گوید ترا مرگ تو باد ** مرگ آن خو خواهد و مرگ فساد
  • آن گروهی کز ادب بگریختند ** آب مردی و آب مردان ریختند
  • عاذلانشان از وغا وا راندند ** تا چنین حیز و مخنث ماندند
  • لاف و غره‌ی ژاژخا را کم شنو ** با چنینها در صف هیجا مرو 4020
  • زانک زاد و کم خبالا گفت حق ** کز رفاق سست برگردان ورق