English    Türkçe    فارسی   

3
4046-4055

  • دی زعیم الجیش بودی ای لعین ** وین زمان نامرد و ناچیز و مهین
  • تا بخوردیم آن دم تو و آمدیم ** تو بتون رفتی و ما هیزم شدیم
  • چونک حارث با سراقه گفت این ** از عتابش خشمگین شد آن لعین
  • دست خود خشمین ز دست او کشید ** چون ز گفت اوش درد دل رسید
  • سینه‌اش را کوفت شیطان و گریخت ** خون آن بیچارگان زین مکر ریخت 4050
  • چونک ویران کرد چندین عالم او ** پس بگفت این بری منکم
  • کوفت اندر سینه‌اش انداختش ** پس گریزان شد چو هیبت تاختش
  • نفس و شیطان هر دو یک تن بوده‌اند ** در دو صورت خویش را بنموده‌اند
  • چون فرشته و عقل کایشان یک بدند ** بهر حکمتهاش دو صورت شدند
  • دشمنی داری چنین در سر خویش ** مانع عقلست و خصم جان و کیش 4055