English    Türkçe    فارسی   

3
4068-4077

  • بر تو او از بهر دنیا و نبرد ** آن عذاب سرمدی را سهل کرد
  • چه عجب گر مرگ را آسان کند ** او ز سحر خویش صد چندان کند
  • سحر کاهی را به صنعت که کند ** باز کوهی را چو کاهی می‌تند 4070
  • زشتها را نغز گرداند به فن ** نغزها را زشت گرداند به ظن
  • کار سحر اینست کو دم می‌زند ** هر نفس قلب حقایق می‌کند
  • آدمی را خر نماید ساعتی ** آدمی سازد خری را وآیتی
  • این چنین ساحر درون تست و سر ** ان فی الوسواس سحرا مستتر
  • اندر آن عالم که هست این سحرها ** ساحران هستند جادویی‌گشا 4075
  • اندر آن صحرا که رست این زهر تر ** نیز روییدست تریاق ای پسر
  • گویدت تریاق از من جو سپر ** که ز زهرم من به تو نزدیکتر