English    Türkçe    فارسی   

3
4102-4111

  • فارغم از طمطراق و از ریا ** قل تعالوا گفت جانم را بیا
  • گفت پیغامبر که جاد فی السلف ** بالعطیه من تیقن بالخلف
  • هر که بیند مر عطا را صد عوض ** زود دربازد عطا را زین غرض
  • جمله در بازار از آن گشتند بند ** تا چو سود افتاد مال خود دهند 4105
  • زر در انبانها نشسته منتظر ** تا که سود آید ببذل آید مصر
  • چون ببیند کاله‌ای در ربح بیش ** سرد گردد عشقش از کالای خویش
  • گرم زان ماندست با آن کو ندید ** کاله‌های خویش را ربح و مزید
  • همچنین علم و هنرها و حرف ** چون بدید افزون از آنها در شرف
  • تا به از جان نیست جان باشد عزیز ** چون به آمد نام جان شد چیز لیز 4110
  • لعبت مرده بود جان طفل را ** تا نگشت او در بزرگی طفل‌زا