English    Türkçe    فارسی   

3
4117-4126

  • وین عجب ظنست در تو ای مهین ** که نمی‌پرد به بستان یقین
  • هر گمان تشنه‌ی یقینست ای پسر ** می‌زند اندر تزاید بال و پر
  • چون رسد در علم پس پر پا شود ** مر یقین را علم او بویا شود
  • زانک هست اندر طریق مفتتن ** علم کمتر از یقین و فوق ظن 4120
  • علم جویای یقین باشد بدان ** و آن یقین جویای دیدست و عیان
  • اندر الهیکم بجو این را کنون ** از پس کلا پس لو تعلمون
  • می‌کشد دانش ببینش ای علیم ** گر یقین گشتی ببینندی جحیم
  • دید زاید از یقین بی امتهال ** آنچنانک از ظن می‌زاید خیال
  • اندر الهیکم بیان این ببین ** که شود علم الیقین عین الیقین 4125
  • از گمان و از یقین بالاترم ** وز ملامت بر نمی‌گردد سرم