English    Türkçe    فارسی   

3
4284-4293

  • تا قیامت می‌زند قرآن ندی ** ای گروهی جهل را گشته فدی
  • که مرا افسانه می‌پنداشتید ** تخم طعن و کافری می‌کاشتید 4285
  • خود بدیدیت آنک طعنه می‌زدیت ** که شما فانی و افسانه بدیت
  • من کلام حقم و قایم به ذات ** قوت جان جان و یاقوت زکات
  • نور خورشیدم فتاده بر شما ** لیک از خورشید ناگشته جدا
  • نک منم ینبوع آن آب حیات ** تا رهانم عاشقان را از ممات
  • گر چنان گند آزتان ننگیختی ** جرعه‌ای بر گورتان حق ریختی 4290
  • نه بگیرم گفت و پند آن حکیم ** دل نگردانم بهر طعنی سقیم
  • مثل زدن در رمیدن کره‌ی اسپ از آب خوردن به سبب شخولیدن سایسان
  • آنک فرمودست او اندر خطاب ** کره و مادر همی‌خوردند آب
  • می‌شخولیدند هر دم آن نفر ** بهر اسپان که هلا هین آب خور