English    Türkçe    فارسی   

3
4308-4317

  • که ز جو اندر سبو آبی برفت ** کین سبک بود و گران شد ز آب و زفت
  • زانک هر بادی مرا در می‌ربود ** باد می‌نربایدم ثقلم فزود
  • مر سفیهان را رباید هر هوا ** زانک نبودشان گرانی قوی 4310
  • کشتی بی‌لنگر آمد مرد شر ** که ز باد کژ نیابد او حذر
  • لنگر عقلست عاقل را امان ** لنگری در یوزه کن از عاقلان
  • او مددهای خرد چون در ربود ** از خزینه در آن دریای جود
  • زین چنین امداد دل پر فن شود ** بجهد از دل چشم هم روشن شود
  • زانک نور از دل برین دیده نشست ** تا چو دل شد دیده‌ی تو عاطلست 4315
  • دل چو بر انوار عقلی نیز زد ** زان نصیبی هم بدو دیده دهد
  • پس بدان کاب مبارک ز آسمان ** وحی دلها باشد و صدق بیان