English    Türkçe    فارسی   

3
4416-4425

  • میل هر جزوی به جزوی هم نهد ** ز اتحاد هر دو تولیدی زهد
  • شب چنین با روز اندر اعتناق ** مختلف در صورت اما اتفاق
  • روز و شب ظاهر دو ضد و دشمنند ** لیک هر دو یک حقیقت می‌تنند
  • هر یکی خواهان دگر را همچو خویش ** از پی تکمیل فعل و کار خویش
  • زانک بی شب دخل نبود طبع را ** پس چه اندر خرج آرد روزها 4420
  • جذب هر عنصری جنس خود را کی در ترکیب آدمی محتبس شده است به غیر جنس
  • خاک گوید خاک تن را باز گرد ** ترک جان کن سوی ما آ همچو گرد
  • جنس مایی پیش ما اولیتری ** به که زان تن وا رهی و زان تری
  • گوید آری لیک من پابسته‌ام ** گرچه همچون تو ز هجران خسته‌ام
  • تری تن را بجویند آبها ** کای تری باز آ ز غربت سوی ما
  • گرمی تن را همی‌خواند اثیر ** که ز ناری راه اصل خویش گیر 4425