English    Türkçe    فارسی   

3
4732-4741

  • چون ز راز و ناز او گوید زبان ** یا جمیل الستر خواند آسمان
  • ستر چه در پشم و پنبه آذرست ** تا همی‌پوشیش او پیداترست
  • چون بکوشم تا سرش پنهان کنم ** سر بر آرد چون علم کاینک منم
  • رغم انفم گیردم او هر دو گوش ** کای مدمغ چونش می‌پوشی بپوش 4735
  • گویمش رو گرچه بر جوشیده‌ای ** همچو جان پیدایی و پوشیده‌ای
  • گوید او محبوس خنبست این تنم ** چون می اندر بزم خنبک می‌زنم
  • گویمش زان پیش که گردی گرو ** تا نیاید آفت مستی برو
  • گوید از جام لطیف‌آشام من ** یار روزم تا نماز شام من
  • چون بیاید شام و دزدد جام من ** گویمش وا ده که نامد شام من 4740
  • زان عرب بنهاد نام می مدام ** زانک سیری نیست می‌خور را مدام