English    Türkçe    فارسی   

3
4744-4753

  • چون بیفزاید می توفیق را ** قوت می بشکند ابریق را
  • آب گردد ساقی و هم مست آب ** چون مگو والله اعلم بالصواب 4745
  • پرتو ساقیست کاندر شیره رفت ** شیره بر جوشید و رقصان گشت و زفت
  • اندرین معنی بپرس آن خیره را ** که چنین کی دیده بودی شیره را
  • بی تفکر پیش هر داننده هست ** آنک با شوریده شوراننده هست
  • حکایت عاشقی دراز هجرانی بسیار امتحانی
  • یک جوانی بر زنی مجنون بدست ** می‌ندادش روزگار وصل دست
  • بس شکنجه کرد عشقش بر زمین ** خود چرا دارد ز اول عشق کین 4750
  • عشق از اول چرا خونی بود ** تا گریزد آنک بیرونی بود
  • چون فرستادی رسولی پیش زن ** آن رسول از رشک گشتی راه‌زن
  • ور بسوی زن نبشتی کاتبش ** نامه را تصحیف خواندی نایبش