English    Türkçe    فارسی   

3
4757-4766

  • بود اول مونس غم انتظار ** آخرش بشکست کی هم انتظار
  • گاه گفتی کین بلای بی‌دواست ** گاه گفتی نه حیات جان ماست
  • گاه هستی زو بر آوردی سری ** گاه او از نیستی خوردی بری
  • چونک بر وی سرد گشتی این نهاد ** جوش کردی گرم چشمه‌ی اتحاد 4760
  • چونک با بی‌برگی غربت بساخت ** برگ بی‌برگی به سوی او بتاخت
  • خوشه‌های فکرتش بی‌کاه شد ** شب‌روان را رهنما چون ماه شد
  • ای بسا طوطی گویای خمش ** ای بسا شیرین‌روان رو ترش
  • رو به گورستان دمی خامش نشین ** آن خموشان سخن‌گو را ببین
  • لیک اگر یکرنگ بینی خاکشان ** نیست یکسان حالت چالاکشان 4765
  • شحم و لحم زندگان یکسان بود ** آن یکی غمگین دگر شادان بود