English    Türkçe    فارسی   

3
488-497

  • این تردد حبس و زندانی بود ** که بنگذارد که جان سویی رود
  • این بدین سو آن بدان سو می‌کشد ** هر یکی گویا منم راه رشد
  • این تردد عقبه‌ی راه حقست ** ای خنک آن را که پایش مطلقست 490
  • بی‌تردد می‌رود در راه راست ** ره نمی‌دانی بجو گامش کجاست
  • گام آهو را بگیر و رو معاف ** تا رسی از گام آهو تا بناف
  • زین روش بر اوج انور می‌روی ** ای برادر گر بر آذر می‌روی
  • نه ز دریا ترس نه از موج و کف ** چون شنیدی تو خطاب لا تخف
  • لا تخف دان چونک خوفت داد حق ** نان فرستد چون فرستادت طبق 495
  • خوف آن کس راست کو را خوف نیست ** غصه‌ی آن کس را کش اینجا طوف نیست
  • روان شدن خواجه به سوی ده
  • خواجه در کار آمد و تجهیز ساخت ** مرغ عزمش سوی ده اشتاب تاخت