English    Türkçe    فارسی   

3
626-635

  • گفت ای خورشید مهرت در زوال ** گر تو خونم ریختی کردم حلال
  • امشب باران به ما ده گوشه‌ای ** تا بیابی در قیامت توشه‌ای
  • گفت یک گوشه‌ست آن باغبان ** هست اینجا گرگ را او پاسبان
  • در کفش تیر و کمان از بهر گرگ ** تا زند گر آید آن گرگ سترگ
  • گر تو آن خدمت کنی جا آن تست ** ورنه جای دیگری فرمای جست 630
  • گفت صد خدمت کنم تو جای ده ** آن کمان و تیر در کفم بنه
  • من نخسپم حارسی رز کنم ** گر بر آرد گرگ سر تیرش زنم
  • بهر حق مگذارم امشب ای دودل ** آب باران بر سر و در زیر گل
  • گوشه‌ای خالی شد و او با عیال ** رفت آنجا جای تنگ و بی مجال
  • چون ملخ بر همدگر گشته سوار ** از نهیب سیل اندر کنج غار 635