English    Türkçe    فارسی   

3
657-666

  • کشته‌ای خرکره‌ام را در ریاض ** که مبادت بسط هرگز ز انقباض
  • گفت نیکوتر تفحص کن شبست ** شخصها در شب ز ناظر محجبست
  • شب غلط بنماید و مبدل بسی ** دید صایب شب ندارد هر کسی
  • هم شب و هم ابر و هم باران ژرف ** این سه تاریکی غلط آرد شگرف 660
  • گفت آن بر من چو روز روشنست ** می‌شناسم باد خرکره‌ی منست
  • در میان بیست باد آن باد را ** می‌شناسم چون مسافر زاد را
  • خواجه بر جست و بیامد ناشکفت ** روستایی را گریبانش گرفت
  • کابله طرار شید آورده‌ای ** بنگ و افیون هر دو با هم خورده‌ای
  • در سه تاریکی شناسی باد خر ** چون ندانی مر مرا ای خیره‌سر 665
  • آنک داند نیمشب گوساله را ** چون نداند همره ده‌ساله را