English    Türkçe    فارسی   

3
714-723

  • می‌فتی این سو و آن سو مست‌وار ** ای تو این سو نیستت زان سو گذار
  • گر بدان سو راه یابی بعد از آن ** گه بدین سو گه بدان سو سر فشان 715
  • جمله این سویی از آن سو کپ مزن ** چون نداری مرگ هرزه جان مکن
  • آن خضرجان کز اجل نهراسد او ** شاید ار مخلوق را نشناسد او
  • کام از ذوق توهم خوش کنی ** در دمی در خیک خود پرش کنی
  • پس به یک سوزن تهی گردی ز باد ** این چنین فربه تن عاقل مباد
  • کوزه‌ها سازی ز برف اندر شتا ** کی کند چون آب بیند آن وفا 720
  • افتادن شغال در خم رنگ و رنگین شدن و دعوی طاوسی کردن میان شغالان
  • آن شغالی رفت اندر خم رنگ ** اندر آن خم کرد یک ساعت درنگ
  • پس بر آمد پوستش رنگین شده ** که منم طاووس علیین شده
  • پشم رنگین رونق خوش یافته ** آفتاب آن رنگها بر تافته