English    Türkçe    فارسی   

3
819-828

  • همچو من از مستی شهوت ببر ** مستی شهوت ببین اندر شتر
  • باز این مستی شهوت در جهان ** پیش مستی ملک دان مستهان 820
  • مستی آن مستی این بشکند ** او به شهوت التفاتی کی کند
  • آب شیرین تا نخوردی آب شور ** خوش بود خوش چون درون دیده نور
  • قطره‌ای از باده‌های آسمان ** بر کند جان را ز می وز ساقیان
  • تا چه مستیها بود املاک را ** وز جلالت روحهای پاک را
  • که به بوی دل در آن می بسته‌اند ** خم باده‌ی این جهان بشکسته‌اند 825
  • جز مگر آنها که نومیدند و دور ** همچو کفاری نهفته در قبور
  • ناامید از هر دو عالم گشته‌اند ** خارهای بی‌نهایت کشته‌اند
  • پس ز مستیها بگفتند ای دریغ ** بر زمین باران بدادیمی چو میغ