English    Türkçe    فارسی   

3
849-858

  • کان اسیران را بجز دوری نبود ** دیدن فرعون دستوری نبود
  • گر فتادندی به ره در پیش او ** بهر آن یاسه بخفتندی برو 850
  • یاسه این بد که نبیند هیچ اسیر ** در گه و بیگه لقای آن امیر
  • بانگ چاووشان چو در ره بشنود ** تا ببیند رو به دیواری کند
  • ور ببیند روی او مجرم بود ** آنچ بتر بر سر او آن رود
  • بودشان حرص لقای ممتنع ** چون حریصست آدمی فیما منع
  • به میدان خواندن بنی اسرائیل برای حیله‌ی ولادت موسی علیه السلام
  • ای اسیران سوی میدانگه روید ** کز شهانشه دیدن و جودست امید 855
  • چون شنیدند مژده اسرائیلیان ** تشنگان بودند و بس مشتاق آن
  • حیله را خوردند و آن سو تاختند ** خویشتن را بهر جلوه ساختند
  • حکایت
  • همچنان کاینجا مغول حیله‌دان ** گفت می‌جویم کسی از مصریان