English    Türkçe    فارسی   

3
883-892

  • جفت شد با او امانت را سپرد ** پس بگفت ای زن نه این کاریست خرد
  • آهنی بر سنگ زد زاد آتشی ** آتشی از شاه و ملکش کین‌کشی
  • من چو ابرم تو زمین موسی نبات ** حق شه شطرنج و ما ماتیم مات 885
  • مات و برد از شاه می‌دان ای عروس ** آن مدان از ما مکن بر ما فسوس
  • آنچ این فرعون می‌ترسد ازو ** هست شد این دم که گشتم جفت تو
  • وصیت کردن عمران جفت خود را بعد از مجامعت کی مرا ندیده باشی
  • وا مگردان هیچ ازینها دم مزن ** تا نیاید بر من و تو صد حزن
  • عاقبت پیدا شود آثار این ** چون علامتها رسید ای نازنین
  • در زمان از سوی میدان نعره‌ها ** می‌رسید از خلق و پر می‌شد هوا 890
  • شاه از آن هیبت برون جست آن زمان ** پابرهنه کین چه غلغلهاست هان
  • از سوی میدان چه بانگست و غریو ** کز نهیبش می‌رمد جنی و دیو