English    Türkçe    فارسی   

4
1211-1220

  • بر مقام او وزیر نو رئیس ** گشته لیکن سخت بی‌رحم و خسیس
  • گفت ای شه خرجها داریم ما ** شاعری را نبود این بخشش جزا
  • من به ربع عشر این ای مغتنم ** مرد شاعر را خوش و راضی کنم
  • خلق گفتندش که او از پیش‌دست ** ده هزاران زین دلاور برده است
  • بعد شکر کلک خایی چون کند ** بعد سلطانی گدایی چون کند 1215
  • گفت بفشارم ورا اندر فشار ** تا شود زار و نزار از انتظار
  • آنگه ار خاکش دهم از راه من ** در رباید هم‌چو گلبرگ از چمن
  • این به من بگذار که استادم درین ** گر تقاضاگر بود هر آتشین
  • از ثریا گر بپرد تا ثری ** نرم گردد چون ببیند او مرا
  • گفت سلطانش برو فرمان تراست ** لیک شادش کن که نیکوگوی ماست 1220