English    Türkçe    فارسی   

4
1311-1320

  • جان که او دنباله‌ی زاغان پرد ** زاغ او را سوی گورستان برد
  • هین مدو اندر پی نفس چو زاغ ** کو به گورستان برد نه سوی باغ
  • گر روی رو در پی عنقای دل ** سوی قاف و مسجد اقصای دل
  • نوگیاهی هر دم ز سودای تو ** می‌دمد در مسجد اقصای تو
  • تو سلیمان‌وار داد او بده ** پی بر از وی پای رد بر وی منه 1315
  • زانک حال این زمین با ثبات ** باز گوید با تو انواع نبات
  • در زمین گر نیشکر ور خود نیست ** ترجمان هر زمین نبت ویست
  • پس زمین دل که نبتش فکر بود ** فکرها اسرار دل را وا نمود
  • گر سخن‌کش یابم اندر انجمن ** صد هزاران گل برویم چون چمن
  • ور سخن‌کش یابم آن دم زن به مزد ** می‌گریزد نکته‌ها از دل چو دزد 1320