English    Türkçe    فارسی   

4
1341-1350

  • نیم عمرت در پریشانی رود ** نیم دیگر در پشیمانی رود
  • ترک این فکر و پریشانی بگو ** حال و یار و کار نیکوتر بجو
  • ور نداری کار نیکوتر به دست ** پس پشیمانیت بر فوت چه است
  • گر همی دانی ره نیکو پرست ** ور ندانی چون بدانی کین به دست
  • بد ندانی تا ندانی نیک را ** ضد را از ضد توان دید ای فتی 1345
  • چون ز ترک فکر این عاجز شدی ** از گناه آنگاه هم عاجز بدی
  • چون بدی عاجز پشیمانی ز چیست ** عاجزی را باز جو کز جذب کیست
  • عاجزی بی‌قادری اندر جهان ** کس ندیدست و نباشد این بدان
  • همچنین هر آرزو که می‌بری ** تو ز عیب آن حجابی اندری
  • ور نمودی علت آن آرزو ** خود رمیدی جان تو زان جست و جو 1350