English    Türkçe    فارسی   

4
1417-1426

  • با چنین نوری چو پیش آری کتاب ** جان وحی آسای تو آرد عتاب
  • چون تیمم با وجود آب دان ** علم نقلی با دم قطب زمان
  • خویش ابله کن تبع می‌رو سپس ** رستگی زین ابلهی یابی و بس
  • اکثر اهل الجنه البله ای پسر ** بهر این گفتست سلطان البشر 1420
  • زیرکی چون کبر و باد انگیز تست ** ابلهی شو تا بماند دل درست
  • ابلهی نه کو به مسخرگی دوتوست ** ابلهی کو واله و حیران هوست
  • ابلهان‌اند آن زنان دست بر ** از کف ابله وز رخ یوسف نذر
  • عقل را قربان کن اندر عشق دوست ** عقلها باری از آن سویست کوست
  • عقلها آن سو فرستاده عقول ** مانده این سو که نه معشوقست گول 1425
  • زین سر از حیرت گر این عقلت رود ** هر سو مویت سر و عقلی شود