English    Türkçe    فارسی   

4
1447-1456

  • حکم چون در دست گمراهی فتاد ** جاه پندارید در چاهی فتاد
  • راه نمی‌داند قلاووزی کند ** جان زشت او جهان‌سوزی کند
  • طفل راه فقر چون پیری گرفت ** پی‌روان را غول ادباری گرفت
  • که بیا تا ماه بنمایم ترا ** ماه را هرگز ندید آن بی‌صفا 1450
  • چون نمایی چون ندیدستی به عمر ** عکس مه در آب هم ای خام غمر
  • احمقان سرور شدستند و ز بیم ** عاقلان سرها کشیده در گلیم
  • تفسیر یا ایها المزمل
  • خواند مزمل نبی را زین سبب ** که برون آ از گلیم ای بوالهرب
  • سر مکش اندر گلیم و رو مپوش ** که جهان جسمیست سرگردان تو هوش
  • هین مشو پنهان ز ننگ مدعی ** که تو داری شمع وحی شعشعی 1455
  • هین قم اللیل که شمعی ای همام ** شمع اندر شب بود اندر قیام