English    Türkçe    فارسی   

4
163-172

  • اعتماد زن بر آن کو هیچ بار ** این زمان فا خانه نامد او ز کار
  • آن قیاسش راست نامد از قضا ** گرچه ستارست هم بدهد سزا
  • چونک بد کردی بترس آمن مباش ** زانک تخمست و برویاند خداش 165
  • چند گاهی او بپوشاند که تا ** آیدت زان بد پشیمان و حیا
  • عهد عمر آن امیر مومنان ** داد دزدی را به جلاد و عوان
  • بانگ زد آن دزد کای میر دیار ** اولین بارست جرمم زینهار
  • گفت عمر حاش لله که خدا ** بار اول قهر بارد در جزا
  • بارها پوشد پی اظهار فضل ** باز گیرد از پی اظهار عدل 170
  • تا که این هر دو صفت ظاهر شود ** آن مبشر گردد این منذر شود
  • بارها زن نیز این بد کرده بود ** سهل بگذشت آن و سهلش می‌نمود