English    Türkçe    فارسی   

4
1674-1683

  • هر کسی را دعوی حسن و نمک ** سنگ مرگ آمد نمکها را محک
  • سحر رفت و معجزه‌ی موسی گذشت ** هر دو را از بام بود افتاد طشت 1675
  • بانگ طشت سحر جز لعنت چه ماند ** بانگ طشت دین به جز رفعت چه ماند
  • چون محک پنهان شدست از مرد و زن ** در صف آ ای قلب و اکنون لاف زن
  • وقت لافستت محک چون غایبست ** می‌برندت از عزیزی دست دست
  • قلب می‌گوید ز نخوت هر دمم ** ای زر خالص من از تو کی کمم
  • زر همی‌گوید بلی ای خواجه‌تاش ** لیک می‌آید محک آماده باش 1680
  • مرگ تن هدیه‌ست بر اصحاب راز ** زر خالص را چه نقصانست گاز
  • قلب اگر در خویش آخربین بدی ** آن سیه که آخر شد او اول شدی
  • چون شدی اول سیه اندر لقا ** دور بودی از نفاق و از شقا