English    Türkçe    فارسی   

4
1684-1693

  • کیمیای فضل را طالب بدی ** عقل او بر زرق او غالب بدی
  • چون شکسته‌دل شدی از حال خویش ** جابر اشکستگان دیدی به پیش 1685
  • عاقبت را دید و او اشکسته شد ** از شکسته‌بند در دم بسته شد
  • فضل مسها را سوی اکسیر راند ** آن زراندود از کرم محروم ماند
  • ای زراندوده مکن دعوی ببین ** که نماند مشتریت اعمی چنین
  • نور محشر چشمشان بینا کند ** چشم بندی ترا رسوا کند
  • بنگر آنها را که آخر دیده‌اند ** حسرت جانها و رشک دیده‌اند 1690
  • بنگر آنها را که حالی دیده‌اند ** سر فاسد ز اصل سر ببریده‌اند
  • پیش حالی‌بین که در جهلست و شک ** صبح صادق صبح کاذب هر دو یک
  • صبح کاذب صد هزاران کاروان ** داد بر باد هلاکت ای جوان